کتاب گندزدایی از مغز نوشته فیث جی. هارپر

در این دنیای پر شده از تکنولوژی و خبر و حادثه، ذهنمان خواه ناخواه با مسائلی روبهرو میشود که رویارویی با آنها از حد توانمان خارج است. و یا در دنیای واقعی و زندگی روزمرهمان با وقایعی روبهرو میشویم که هضم آنها برایمان ممکن نیست و در نهایت همهی این تلخیها و ناخشنودیها میتواند به ایجاد احساسات و افکار منفی و ناخوشایندی درون ما بینجامد
طبیعی است که برای ادامهی زندگی و داشتن حال بهتر و آرامش بیشتر نیاز داشته باشیم با این دست احساسات منفی و افکار به بن بست رسیده که نتیجهشان چیزی جز افسردگی نیست خداحافظی کنیم و خود را از شرشان رها کنیم.
کتاب گندزدایی از مغز همان طور که از زیر عنوانش «چگونه علم را به یاری بگیریم و از شر افسردگی، خشم، نگرانیها، هراسها و وسواسها خلاص شویم» بر میآید میخواهد به ما کمک کند تا از شر هر آن حس بدی که پیشتر دربارهاش سخن گفتیم رهایی یابیم. و این اتفاقی است که قرار است به کمک علم بیفتد و نه با توسل به وهمهایی بی اساس و پایه.
همان طور که گفتیم این کتاب به بررسی علمی موضوع میپردازد و مهم است که بدانیم اگرچه این موضوع از منظر علم بررسی شده است اما زبان به کار برده شده در کتاب روان و فصیح است و درک مطلب را برای مخاطب سخت نمیکند. نویسنده در این کتاب با زبانی خودمانی و در عین حال علمی روند فعالیتهای مغز را به ما توضیح میدهد و به ما میگوید که هر آن احساسی که در برخورد با وقایع مختلف در ما پدیدار میشود ریشه در مغز ما دارد و در اصل این مغز است که سعی دارد تا با استفاده از این ترفندها از ما در برابر تلخیهای زندگی مراقبت کند.
نویسنده میگوید چنین به نظر میرسد که این رفتارهای تند و تیز و پر تنش و شدید احساسی تنها راه مراقبت از روان ما در برابر اتفاقات هستند اما در نهایت این ما هستیم که میتوانیم بر آنها غلبه کنیم و با داشتن شناخت دقیق از خومان میتوانیم راهی منطقیتر را پیش بگیریم.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «رفتارهای ما پاسخی است به گند و کثافت روزمرهای که در زندگیمان با آن سروکار داریم و مغز ما هم کارش نهفقط پاسخ به رخدادهای هولناک زندگی، که سروکله زدن با همه روابط و تعاملات مسمومی است که روزانه با آنها سروکار داریم... یعنی تمام مواقعی که آدمها روی اعصابمان راه رفتهاند، به حدوحدود شخصیمان تجاوز کردهاند و به نیاز ما به امنیت احترام نگذاشتهاند. آنچه در سرمان رخ میدهد ترکیبی ملتهب و درهم ریخته از هر دوی اینهاست.
بعدش هم که دیگر خرابی اعصاب یک روند تکراری و معیوب میشود. از اینکه احساس خلی و دیوانگی میکنیم، واقعاً خل و دیوانه میشویم. احساس ضعف میکنیم. یا شکست. یا حس میکنیم از بیخوبن معیوب هستیم. این یکی از همه احساسات جهان بدتر است چون معیوب بودن از بیخوبن، یعنی اصلاحناپذیری. اینجاست که دیگر دست از تلاش برمیداریم و زحمت درست کردن هیچچیز را به خودمان نمیدهیم.
ولی اگر بفهمید که این همه فکر و خیال ناجور از کجا توی سرتان آمدهاند چه؟ اگر فهمیدید که این همه گند و کثافت توی سرتان چطوری به آن راه پیدا کردهاند چه؟ اگر اینجوری شد پس یعنی که این مشکل را میشود حل کرد. که راهی برای اصلاح وجود دارد.
این، از آن چیزهای خیلی مهم است. اگر ما حواسمان را از خود دردهایمان پرت کنیم و به این فکر کنیم که چرا این بدبختیها را داریم، حالمان خیلی بهتر میشود.»
فیث جی هارپر روانکاو و مشاوری رسمی است که با داشتن مدرک رسمی مشاورهی زندگی، مطالعات جنسی و دارو درمانی و آسیب شناسی به درمان بیماران خود میپردازد. البته که او در پروسهی درمان بیمارانش معتقد به خودیاری و خوددرمانی است. از هارپر کتاب دیگری به فارسی ترجمه نشده است اما باید اشاره کرد که کتاب «گندزدایی از مغز» که برای اولین بار در ایران توسط نشر پارسه و با ترجمهی خوب علی دیمنه به چاپ رسیده است به چاپ ۲۵ رسیده و میان خوانندگان ایرانی جای خود را یافته است. برای خرید آنلاین کتاب با تخفیف به bennubook مراجعه کنید.
