7 نکته مهم در طراحی مسیر موفقیت شخصی

چگونه نقشهی مسیر موفقیت خودمان را طراحی کنیم؟ هرفردی تعریف خودش از موفقیت را دارد. حداقل باید این واقعیت را بپذیریم که بین دو فرد به طور 100 درصد تعریف یکسانی از موفقیت وجود ندارند. نقشهی مسیرما برای رسیدن به موفقیت باید با فرد دیگری که درکنار ما ایستاده است، متفاوت باشد. با این حال، ممکن است که ما گاهی دراین تله بیوفتیم که ایدههای موفقیت دیگران هم میتواند مال ما باشد. پس مراقب باشید از نقشه دیگران استفاده نکنید!
هیچکسی از بدو تولد موفق نیست؛ اما همه قابلیت تبدیل شدن به یک فرد موفق را دارند. اگرچه مسیر موفقیت از راههای متنوعی گذر میکند؛ اما چند قانون راهگشا برای پیمودن این مسیر وجود دارد.
صرفه نظر ازاینکه ما درمورد شغل، کسب و کار یا زندگی شخصی یک فرد صحبت میکنیم، مقاومت در برابر هیجانات مسری ناشی از رویاهای فانتزی واهدافی که سعی دارید به آنها دست پیدا کنید، بسیار سخت میباشد. بعد از شرکت در یک رویداد توسعهی شخصی اغلب میتواند منجر به برخی از افسردگیهای بعد از رویداد شود. بدتر اینکه، شرایط روزمرهی شما نمیتواند خودش را با تغییراتی که قصد ایجاد آن را دارید، مطابقت دهد و در نهایت هیچ چیز تغییر نمیکند.
پس باید برای رهایی از افسردگیهای ناشی از هر رخدادی آماده باشید و سعی کنید که به هر هدفی در مسیرتان برای رسیدن به موفقیت دست پیدا کنید. شما میتوانید از این استراتژیهای استاندارد برای پیش رفتن در مسیر موفقیت، به هر شکل یا فرمی که انتخاب کردهاید، استفاده کنید. در ادامه نکاتی را که باید برای طراحی مسیر موفقیت شخصی مورد توجه قرار بگیرد را توضیح دادهایم:
1. موفقیت را برای خودتان معنی کنید
از نظر شما، موفقیت چیست و چه معنایی دارد؟
- آیا داشتن پول کافی یا درآمدی بیش از آنچه که نیاز داشته باشید، به شما این احساس را میدهد که موفق هستید؟
- آیا داشتن یک خانهی زیبا با قیمتی بیش از 50 میلیارد تومان در جردن باعث میشود که احساس موفقیت کنید؟
- آیا موفقیت به معنای داشتن یک شریک عشقی میباشد که هنگام تلاش و مجاهدتهایتان از شما حمایت میکند و شما را تشویق میکند؟
- آیا شما به یک اندازه همدیگر را حمایت میکنید؟ آیا فقط به خاطر داشتن یک مدرک و تحصیلات تکمیلی احساس میکنید که صلاحیت این را دارید که همکاری معنادار و موفقیتآمیزی برای کمک به اقتصاد داشته باشید؟
- آیا این تعریف شما از موفقیت میباشد یا شخص دیگری موفقیت را برای شما اینگونه تعریف کرده است؟ مثلا تعریف پدر یا مادرتان از موفقیت این است؟
بعد از اینکه تماسهای زیادی برای بیدار شدن آریانا هافینگتون، مدیرعامل Thrive Global و نویسنده ی مشهور Thrive گرفته شد و او جوابی نداد، دخترش کریستینا او را کف دفتر کارش و درحالی که غرق درخون بود و دراثر سقوط، سر و استخوان گونهاش شکسته بود، پیدا کرد. خستگی و استرس بیش از حد منجر به غش کردن او شد و همین او را وادار کرد تا اخلاق، ارزشها و قوانین کاری جدیدی را در سرمقالهاش معرفی کند. با گذشت 10 سال از آن اتفاق؛ هافینگتون هنوز هم مسئولیت صحبت با رهبران جهانی را به عهده دارد تا این نشان افتخار را که افراد موفق برای رسیدن به موفقیت باید ساعات زیادی را کار کنند و همه چیز خودشان، حتی سلامتیشان را هم در این راه فدا کنند را تغییر دهد.
برخلاف اینکه پول و قدرت دو معیار موفقیت شناخته میشود، او عنوان کرده است که دانش، سلامتی، شگفتی و بخشندگی با پرورش بهزیستی و سلامت روانشناختی شما میتواند موفقیتی بزرگی برای شما به ارمغان آورد.
وارن بافت نیز اظهار داشت که نحوهی تعریف موفقیت امروزه هیچ ارتباطی با پول ندارد:
تعریف من از موفقیت این است که هرچه افراد بیشتری من را دوست داشته باشند، من موفقتر هستم.
از آنجایی که شما نمیتوانید عاشق مفاهیمی چون دانش و شرافت و چنین کلماتی که به ذهن میرسد، شوید؛ پس انتخاب آنها به عنوان تنها معنی موفقیت میتواند خطرناک باشد. درمورد جایگاه خود در مسیر موفقیت فکر کنید. احتمالا شما اهداف متفاوت و معیارهای متفاوتی برای تشخیص موفقیت در مسیر حرکت خود دارید. هافینگتون و بافت در واقع توضیح میدهند که ایدههای غیرملموس موفقیت درواقع برای رسیدن به موفقیت اصلی، حیاتی میباشد.
نباید فراموش کنیم که با سرسختی، پایداری و بسیاری ازعادتهای موفقیت دیگر بوده است که صاحبان و رهبران کسب و کارها توانستهاند که در زمینهی معیار پول و قدرت نیز به سطح بالایی برسند. با این حال، این تمام آن چیزی که بدست آوردهاند، نبوده است.
اگر کسی از شما درباره تعریف موفقیت سوال میپرسد و مطمئن نیستید که چه جوابی به او بدهید، میتوانید به سرنخهایی که فکر و احساس شما را به نتیجه میرساند، رجوع کنید. زمانی که سرتان را بر روی بالش میگذارید و قبل از اینکه چشمانتان را ببینید، آنچه که واقعا اهمیت دارد این است که میتوانید آنچه را که به عنوان تعریفی از موفقیت عنوان کردهاید را در باطن خود ثبت کنید و میتوانید تمامی مسئولیت و حسابرسی کامل مربوط به تصمیمات در مورد آن را به عهده داشته باشید.
2. پیشرفت و میزان رضایت خود در بخشهای مختلف زندگی را مرور کنید
بدون داشتن سلامت جسمی و روحی، موفقیت و درست کارکردن دیگر بخشها (قطعات) بعید به نظر میآید. بخشهای اصلی زندگی خودرا مرور کنید. فقط آن بخشهایی که فکر میکنید نیاز به تغییر دارید را مرور نکنید، تمامی بخشها را بررسی کنید:
- حرفهی شغلی یا زندگی شغلیتان؛
- روابط: شریک زندگی و معشوقه، خانواده و حتی دوستانتان؛
- استراتژیهای مدیریت مالی و امنیت مالی؛
- تعهد شما به دین و مذهب و میزان رشد معنی و روحی؛
- سلامت جسمی و روحی شما؛
و حتی فعالیتهای سیاحتی و تفریحی که به عنوان سرگرمی انجام میدهید تا روح خود را تغذیه کنید و به روانتان انرژی ببخشید.
به نظر شما درهرکدام ازاین بخشها، موفقیت چگونه میباشد؟
غفلت از توجه به یکی از این بخشها، مانند تلاش برای دوباره راهاندازی یک ساعت سوییسی زیبا میباشد بدون آنکه به بخشهای کوچک زنگ زدهی داخلی آن که نیاز به توجه دارند، توجه کنیم. هربخشی را تغییر دهید، دیگر بخشها نیز تغییر میکند. نادیده گرفتن بخشی که خراب شده و مشکل دارد، باعث میشود تمام سیستم درست عمل نکند.
برای هر گزینه، از 1 تا 10 امتیاز بدهید. امتیاز 1 به معنای کمترین رضایت و اهمیت و امتیاز 10 به معنای بیشترین رضایت میباشد و به منظور شناسایی موارد مهم، سوالات زیر را از خودتان بپرسید:
- درحال حاضر چقدر از این بخش از زندگیم راضی هستم؟
- این بخش از زندگیم را تا کجا دوست دارم ادامه دهم؟
- سطح جدید رضایت چگونه خواهد بود و چه احساسی خواهد داشت؟
- میزان اهمیت این بخش درمقایسه با دیگر بخشهای زندگی من چقدر میباشد؟
فارغ از اینکه باید متوجه شوید که کدام بخش نیاز به تمرکز بیشتری دارد، باید بهبود و پیشرفت شخصی خود در زمینهی سلامت ذهنی و جسمی را نیز در نظر بگیرید و سالم زندگیکردن باید یکی از ویژگیهای ثابت برنامهی عملی شما باشد. شما باید دائما با موانعی که در دنیای بیرون با آنها روبه رو خواهید شد، آشنا شوید و البته باید نبردهای روانشناختی درونی که از عمق وجودتان بلند میشوند را نیز بشناسید.
3. ارزشها و اولیتهای خود را بشناسید
سعی کنید ارزشها و اولویتهای خود را بشناسید تا به روشنی خواستههای خود را بفهمید. اینکه فکرکنید تنظیم و تعیین هدف دریک جلسه انجام میشود، اشتباه هست. شما باید مطمئن شوید که اهداف و کارهایی که روی کاغذ نوشتهاید وقصد دارید به آنها دست پیدا کنید، از آن هیجانات یک شبهای نیستند که همچون جزر و مد دریا، پیش میآیند و دوباره به عقب بر میگردند!
خواستهی خودتان برای موفق شدن، از هر چیزی مهم تر است.
(آبراهیم لینکلن)
با بررسی احساسی که نسبت به هرکدام از بخشهای زندگی خود دارید، میتوانید خیلی بهتر اولویتهای خود را مشخص کنید. درمورد میزان رضایتمندی که به هرکدام از بخشها تعلق گرفته است، فکر کنید و اکنون آنچه که میخواهید باشید، انجام دهید و داشته باشید را بنویسید.
تمامی موارد گیج کننده و منحرف کنندهی ادبی اولیه را کنار بگذارید و هر دو هفته یکبار یا هرماه یکبار نگاهی به آنها بیندازید. بدون اینکه به افکار اولیهی خود نگاهی بکنید، پروسه را دوباره انجام دهید و ببینید که چه مواردی را باید پیگیری کنید. چه چیزهایی برای شما پراهمیت احساس میشوند؟ وچه ایدههایی در شما اشتیاق و کشش عاطفی ایجاد میکنند؟
اگر درمورد آنچه که احساس میکنید و دوست دارید که ادامه بدهید، مطمئن نیستید؛ بهتر است کمی به خود استراحت دهید. فقط برای پرکردن سریع خلا، به هیچ وجه عجله نکنید. ناامیدی و ترس ناشی از ازدست دادن ممکن است باعث شود که به آخرین ریسمان از مفاهیم هیجانی چنگ بزنید یا اینکه سعی کنید خلا هیجانی که برای آن اشتیاق دارید را پر کنید.
بیشتر تمرین مکث کنید و بیشتر از خود سوال بپرسید:
- چرا این صدا در من طنین انداز میشود؟
- آیا این باعث میشود که حواس من از نقشهی راهی که برای خودم کشیدم، پرت شود؟
- آیا من نمونهی زندهای از ضرب المثل دوتا خرگوش را دنبال میکند و هیچ کدام را صید نمیکند هستم؟
دکتر جان دمارتینی در کتاب خودش با عنوان "قلب عشق"، در مورد نحوهی آگاهی درست از ارزشها و اولویتهای شما که باعث میشود بتوانید بفهمید در کدام لحظه از زندگی خود قرار دارید و چرا درآن لحظه قرار دارید، توضیح میدهد.
اگر نمیدانید که چه احساسی دارید و طرفدار چه چیزی هستید، پس به هدف و جایی که زمان، انرژی وتوجهتان را صرف آن میکنید، توجه کنید. به رفتار خود نگاه کنید و برای آن برنامهریزی کنید. شاید فکر کنید که داشتن درآمد بالا و بدست آوردن امنیت مالی نیازمند توجه و تلاش بسیار میباشد. با این حال اگر که بیشتر از درآمدتان خرج کنید و پولتان را صرف اشیای کم ارزش کنید، رفتارتان با رفتار افرادی که در زمینهی مالی هوشمنانه میباشند، کاملا تناقض دارد.
دوباره به بخشهای زندگی خود نگاه کنید و ببینید که آیا هدفی که برای خود تنظیم کردهاید با ارزشها و اولویتهای شما مطابقت دارد یا خیر. رفتار روزانهی خود را بررسی کنید و از خود بپرسید که آیا روشی وجود دارد که با استفاده از آن، مراحل رضایتبخشی برای رسیدن به هدف و پیشرفت تعبیه شود. اگر هم چنین روشی وجود نداشته باشد، باز هم همه چیز را از دست ندادهاید. فقط قبل ازاینکه در مسیر موفقیتتان پیش بروید، با چند حقیقت سخت و البته واقعیتهای مشخص روبه رو میشوید و آنها را درک میکنید.
4. جوری رفتار کنید که گویی با یک مربی کار میکنید
شما باید با این واقعیت کنار بیایید که دراین مسیر درواقع برخلاف جهت آب شنا میکنید. زمانی که تصمیمات غیرقابل تصوری درمورد اهدافی که درنظر دارید، میگیرید؛ باید برای مورد تنفر قرار گرفتن، ازدست دادن شهرت، مورد انتقاد قرار گرفتن و به طور بالقوه از دست دادن محبوبیت عمومی آماده شوید. احتمال دارد که دوستی و حمایت برخی از دوستان خود را ازدست بدهید اما مطمئنا دوستان جدید و حمایتکنندگان جدیدی بدست خواهید آورد.
صرف نظر ازاینکه شما به کدام بخش از زندگی خود وابسته میباشید، باید اتاقتان را شبیه به زمانی که میخواهید با یک مربی کارکنید، درآورید. باید کاملا عاقلانه فردی که میخواهید شما را حمایت و تشویق کند و درکنار شما قدم بردارد را انتخاب کنید. فرقی نمیکند که آن مربی، یک مربی مجرب، یک دوست خانوادگی/ مشاور یا یک روانشناس واجد شرایط باشد؛ حتما فردی را پیدا کنید که بداند چطور با مشکلات و چالشهایی که درمسیر موفقیتتان ناگهانی با آنها روبهرو میشوید، کار و مقابله کند.
داشتن این راهنمای بیطرف میتواند یک پایه و اساس ارزشمند برای موفقیت شما باشد. همین کمک حتی اگر دیگر بخشهای زندگی شما رضایت بخش نباشد، میتواند به شما برای مستقیم و سرراست پیش رفتن کمک کند.
5. عادات و رفتارهای خودتان را بشناسید
چنان با عادات ورفتار خود آشنا شوید که بتوانید عادات موفقیت رادرخود به وجود آورید. برخلاف شواعد علمی که دراین مورد وجود دارد، ما توصیه نمیکنیم که شما باید ساعت 5 صبح ازخواب بیدار شوید و حدود یک ساعت قبل ازاینکه حتی روز خود را شروع کنید، به ورزش بپردازید. اما شما باید دائما و هرچه بیشتر از خودتان این سوالات را بپرسید:
- چقدر درمورد عادات و روشهای عملکرد روتین خود میدانید؟
- آیا درمورد انتخابها و رفتارهای الگویی که به شما کمک میکنند یا مانع شما میشوند، اطلاعاتی دارید؟
مطمئنا شما میدانید که میخواهید بر روی چه چیزی کار کنید. روشن کردن و وضوح بیشتر ارزشها، به شما این امکان را میدهد تا بفهمید که اولویتهایتان چگونه است و کدام یک بالای لیست و کدام یک پایین و درانتهای لیست اولویتهای شما قرار دارد. حالا زمان آن است عاداتی که باعث میشود شما در نقشهی مسیر خود جلو بروید و پیشرفت کنید را تقویت کرده و بهبود ببخشید و عاداتی که باعث تاخیر و منحرف شدن شما از مسیر میشود را کنار بگذارید یا تعدیل کنید.
به خاطر داشته باشید که بخشی از لذتبخش بودن تجربه برای بشر دانستن این است که انسان جایزالخطا است، پس سعی نکنید که به طور ناگهانی تمامی نقصها و اشتباهات شخصیتی را کنار بگذارید. نقصهای شما درواقع بخش مهم و ضروری از پازل منحصر به فرد موفقیت شما میباشد، باید بگویم که آنها در وهلهی اول، دلایل الهامبخش و انگیزهی شما برای قدم گذاشتن دراین سفر هستند.
با آنچه به دست میآوریم، زندگی را میچرخانیم و با آنچه به دیگران عرضه میکنیم، زندگی را میسازیم.
(وینستون چرچیل)
چارلز دوهیگ، نویسنده و روزنامه نگار نیویورک تایمز و دیمارتینی، در هر دو کتابش در مورد اینکه نحوهی شناخت الگوهای رفتاری ناکارآمد باید در اولین اولویت قرار گیرد، توضیح داده است. آنچه که بسیار اهمیت دارد این است که وقتی یک عادت جدید ایجاد میکنید، یا آن را کنار میگذارید و یا حتی تقویت میکنید، مطمئنا از لحاظ روانشناختی واحساسی پاداشی دریافت خواهید کرد.
وقتی که درمورد این پاداشها اطلاعاتی داشته باشید، مسلما مثل چراغی که بالای درخت کریسمس قرار میگیرد، سعی میکنید که عادتهایتان رو به عادتهای جدید و تغییریافته تبدیل کرده و پیوند بزنید تا بتوانید از ارزشهایی که باعث به وجود آمدن اولویتهای بالاتر میشوند، حمایت کنید. تغییر عادات و ایجاد یک عادت جدید سخت نیست، درست مثل پیدا کردن همسری برای داشتن یک ازدواج شاد و عاشقانه میباشد. برای یافتن این عادتها زمان بگذارید، همیشه راهی برای پیدا کردن آنها وجود دارد.
6. به پیروزیها و پیشرفتهای کوچک توجه کنید
بر روی میزان پیشرفت خود نظارت داشته باشید، پیروزیها راجشن بگیرید و تدارکاتی در میان مسیر خود برای جشن گرفتن تعیین کنید. وقتی که تغییراتی ایجاد میکنید که باعث پیشرفت شما در مسیر موفقیت میشود، باید به خوبی به خودتان پاداش دهید.
استاد علوم اعصاب شناسی، دکتر تالی شاروت، درمورد نحوهی پاسخ دهی مغز برای یادگیری رفتار و ایجاد یک عادت جدید، وقتی که پای پاداشی درمیان است نسبت به وقتی که مجازاتی تعیین شده است، توضیحاتی ارائه داده است. وقتی که مجازاتی را تعیین میکنیم، حافظه را بیشتر تقویت میکنیم و باعث میشویم که نسبت به درس واقعی که میخواهیم در وهلهی اول فرا بگیریم، این حافظه مهمتر به نظر بیاید. وقتی که پاداشی در مسیر موفقیتمان قرار میدهیم، استرس ناشی از یادگیری موارد جدید، عادتهای جدید و همینطور ایجاد راههای جدید برای داشتن، انجام دادن و همینطور تغییر دادن عادتها نیز کاهش پیدا میکند.
عظمت و پیروزی، یک ویژگی شگفتانگیز و مسحورکنندهی الهی نیست که فقط افراد خاصی از آن بهرهمند باشند، بلکه چیزی است که در درون همهی ما وجود دارد.
(ویل اسمیت)
7. افکار و ایدههای نهایی
اگر که در هر نقطهای به یک سطح مستقیم (دیگر جایی برای پیشرفت ندارد) از پیشرفت رسیدید، ممکن است بهتر باشد که به همان سطح مستقیم رضایت بدهید و حال توجهتان را صرف اولویتهای دیگر بکنید. این تغییر ممکن است به شما این فرصت را بدهد که آزادانه و خیلی واضحتر درمورد نحوهی عبور از مانعی که بر سر راهتان قرار دارد، فکر کنید. یا ممکن است بهترین زمان برای استراحت و لذت بردن از پیروزیهای کسب شده باشد.
مسلما عضلات شما در فاز استراحت بعد از تمرین، بزرگتر و قویتر میشود. حیوانات همیشه قبل ازاینکه به خواب زمستانی بروند برای داشتن ذخیرهی انرژی به شکار میروند. به یاد داشته باشید که به طور مداوم پیش رفتن یک ریتم طبیعی نیست. باید دائما چرخهی استراحت، ریکاوری و تقویت دوباره و سپس...شروع را تکرار کنید.
