ترجمه کتاب داستان: بازآفرینی یا برگردان؟
ترجمه کتاب داستان حاصل ترکیبی از روانشناسی زبان، فرهنگ، تاریخ، مهارتهای ترجمه و درک زبانهای مبدأ و مقصد است. مترجم کتاب داستان، با دانش و مهارتش، اثری شگفتانگیز را بازآفرینی میکند. ترجمه چنین مترجمی نباید کم از متن مبدأ داشته باشد.
ترجمه کتاب داستان نکات و ریزهکاریهای مختص به خودش را دارد. اگر میخواهید ترجمهای دقیق را ارائه دهید، باید فوت و فن ترجمه کتاب داستان را بشناسید. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد ترجمه کتاب داستان و چالشهای آن بدانید برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
وظیفه مترجم کتاب داستان چیست؟
وظیفه مترجم کتاب داستان نمایش واقعیت است. در واقع، مترجم داستان باید بتواند آنچه را نویسنده داستان قصد بیانش را داشته است بیان کند. مترجم کتاب داستان، علاوه بر انتقال معنا، وظیفۀ سنگین دیگری را نیز بر عهده دارد: انتقال لحن. در واقع، مترجم باید بتواند لحن نویسنده را در زبان مقصد منعکس کند.
مترجم موفق داستان کسی است که بتواند اصطلاحات زبان مبدأ را به خوبی ترجمه کند. مترجمی که زبان مقصد را به خوبی بشناسد، میتواند معادل دقیق اصطلاح را در زبان مقصد بیابد و ترجمهای را ارائه دهد که خواننده زبان مقصد از خواندن آن لذت ببرد. به عبارت ساده، متن مقصد باید تأثیری مشابه با تأثیر متن مبدأ را روی خواننده بگذارد.
اگر مترجم کتاب داستان دانش و مهارت کافی را نداشته باشید، بالطبع، نمیتواند داستان را با حفظ لحن و محتوا ترجمه کند، در نتیجه، خواننده نیز لذتی از خواندن متن ترجمهشده نخواهد برد و تأثیر مورد نظر خواننده را نیز نخواهد گرفت.
مترجم داستان نباید سعی کنید متنی بهتر را ارائه دهد و ایرادهای متن را برطرف کند، بلکه باید دقیقاً همان چیزی را که در متن مبدأ میبینید در متن مقصد منعکس کند. در واقع، به عنوان مترجم کتاب داستان، نباید فکر کنید که با حذف یک عنصر یا افزودن عنصری دیگر، میتوانید متن و داستان را جذابتر کنید. مترجم داستان صرفاً مسئول انتقال پیام و لحن نویسنده است و مسئولینی رد قبال بهبود کیفیت داستان ندارد.
چه زمانی میگوییم ترجمه کتاب داستان موفق است؟
زمانی میتوانیم بگوییم ترجمه کتاب داستان موفق بوده است که هنگام خواندن متن مقصد به اندازه خواندن متن مبدأ لذت ببریم و بتوانیم داستان را درک کنیم. شاید بپرسید ممکن است ترجمه اثری بهتر از خود اثر باشد؟ باید بگوییم بله، ممکن است. جالب است بدانید ترجمه انگلیسی کتاب دن کیشوت، در مقایسه با متن اسپانیایی آن، جذابتر و بهتر است. چنین ترجمهای موفق و ماندگار خواهد بود.
توجه به مقاهیم میان فرهنگی در ترجمه کتاب داستان
یکی از دشواریهای ترجمه کتاب انگلیسی به فارسی داستان برگردان مفاهیم میان فرهنگی است. برخی واژهها فقط در زبان مبدأ معنا دارند و مخاطبان زبان مقصد هیچ برداشتی از آن نخواهند داشت. مترجم کتاب چگونه باید این مشکل را حل کند؟ هر کشور تاریخ، حوادث و گذشته مختص به خودش را دارد. مترجم باید در جهت بیان مفاهیم مختص به ملل دیگر بکوشد و آنها را به طریقی، برای خواننده مقصد ملموس و قابل درک کند.
برخی مترجمین با ارائه برخی توضیحات، درک مطلب را برای خواننده آسان میکنند. برای مثال، پانوشت محل مناسبی برای ارائه این توضیحات و قابل درک ساختن متن است. برخی مترجمین نیز انتهای کتاب را برای ارائه توضیحاتشان انتخاب میکنند. در واقع، توضیحات تکمیلی را به آخر کتاب منتقل میکنند. این توضیحات درک متن را برای خواننده آسان میکنند، اما هرگز تأثیر مطلوب نویسنده را بر خواننده نمیگذارند. گاهی مترجم مفهوم یا واقعهای موازی را برای برگردان مطلب مورد نظر خواننده انتخاب میکند.
کسب آگاهی در مورد نویسنده کتاب
اگر میخواهید ترجمه کتاب داستانی را آغاز کنید، پیش از هر کاری، در مورد نویسنده کتاب و شرایط زندگیاش مطالعه کنید. همچنین، ببینید این کتاب در چه برههای از تاریخ نوشته شده است. مطالعه تاریخ نیز میتواند در ترجمه کتاب کمکتان کند. ترجمه موفق و ماندگار خواهد بود که چنین مطالعهای در پس خود داشته باشد.
علاوه بر اینها، مترجم کتاب داستان باید یک روانشناس باشد. در واقع، باید بتواند به دلیل خلق کتاب مورد نظر پی ببرد و همچنین، متوجه شود که چرا نویسنده چنین لحن و شیوهای را برای بیان داستانش انتخاب کرده است. در این صورت، میتواند ترجمه شیواتری را ارائه دهد.
پرهیز از تفسیر در ترجمه کتاب داستان
هنگام ترجمه کتاب داستان، به هیچ وجه، به فکر تفسیر داستان نباشید. در پس هر خلاصهنویسی هدفی وجود دارد. در مقام مترجم، صرفاً باید گفتههای نویسنده را منتقل کنید و از تفسیر بپرهیزید. برای مثال، نویسندهای مانند ارنسنت همینگوی نمیخواهد همه جزئیات را در اختیار خواننده قرار دهد. از این رو، داستان را در قالب جملههایی کوتاه و بدون استفاده از هیچ صفتی بیان میکند. بنابراین، مترجم کتاب همینگوی نباید در پی شرح جملات همینگوی باشد.
سخن آخر
هنگام ترجمه کتاب داستان، همواره، از خودتان بپرسید آیا توانستهام تأثیر مطلوب نویسنده را بر خواننده ترجمهام بگذارم؟ در واقع، زمانی میتوانیم بگوییم ترجمه کتاب داستان موفق بوده است که خوانندهاش همان تأثیری را از متن بگیرد که خواننده متن مبدأ از متنش میگیرد. برای رسیدن به این هدف، باید ترجمهای روان و دقیق را ارائه دهید، بوی ترجمه را از کارتان بزدایید و در جهت حفظ لحن نویسنده نیز بکوشید. در واقع، باید لحن متن مبدأ را در متن مقصد منعکس کنید. علاوه بر اینها، با شناخت نویسنده و دوره تاریخی نگارش کتاب، میتوانید ترجمهای دقیقتر ارائه دهید.