زوم لایف؛ کمک به زندگی بهتر

درمان افسردگی‌ با 25 روش خانگی و غیردارویی

مکمل منیزیم مگنی ول

درمان افسردگی‌ با 25 روش خانگی و غیردارویی

درمان افسردگی‌ با 25 روش خانگی و غیردارویی

در زندگی گاهی به اوج می‌رسیم و گاهی به پایین‌ترین نقطه‌ای که حتی فکرش را هم نمی‌کردیم! در این میان هستند کسانی که به افسردگی دچار می‌شوند و روزها را با بی‌حوصلگی پشت سر می‌گذارند. اگر دچار افسردگی هستید، این مطلب را تا پایان بخوانید.

درمان افسردگی‌هایی که خیلی جدی به نظر نمی‌‎رسند، چند روزی بیشتر طول نمی‌کشند (مانند غصه خوردن، بی‌حوصله بودن و توی رختخواب کز کردن) و با استفاده از روش‌های بسیار ساده و خانگی درمان افسردگی‌ می‌توان نتایج مطلوبی به دست آورد. برای مشاهده روش‌های درمان افسردگی بدون دارو در ادامه با زوم لایف همراه باشید.

انواع افسردگی

آشنایی با انواع افسردگی

افسردگی در انواع و اشکال متفاوتی بروز می‌کند. اطلاع از نوع افسردگی که به آن مبتلا هستید می‌تواند به شما در مدیریت علائم آن و درمان مؤثر کمک کند.

  • افسردگی شدید: این افسردگی نسبت به افسردگی‌های خفیف و متوسط شیوع بسیار کمتری داشته و با علائم شدیدی همراه است. (برای آشنایی بیشتر با افسردگی شدید، اینجا کلیک کنید.)
  • افسردگی آتیپیک: افسردگی آتیپیک یک زیرشاخه‌ی شایع از افسردگی شدید است که علائم آن الگوی مخصوصی دارند. این نوع از افسردگی نسبت به برخی از روش‌های درمانی و داروها، پاسخ بهتری نشان می‌دهد بنابراین تشخیص دقیق آن می‌تواند مفید باشد.
  • افسردگی خویی یا دیستایمی (افسردگی خفیف و مکرر): دیستایمی نوعی افسردگی "خفیف" مزمن است. در این عارضه، فرد اکثر روزهای زندگی خود احساس افسردگی خفیف تا متوسط خواهد داشت اگرچه ممکن است برخی از روزها حال خوبی داشته باشد.

5 روش اصولی برای درمان غیردارویی افسردگی

درمان غیر دارویی افسردگی شامل موارد زیادی می‌باشد و طیف وسیعی از این درمان‌ها برای مراجع دارای افسردگی مناسب شناخته می‌شوند. این درمان‌ها شامل موارد زیر می‌باشند:

درمان روانکاوانه

1. درمان روانکاوانه (Psychoanalytic treatment)

این نوع درمان مبتنی بر نظریه روانکاوی می‌باشد. هدف درمان روانکاوانه تغییر شخصیت بیمار و قوی کردن خود بیمار می‌باشد. در واقع درمان روانکاوانه به دنبال تسکین یا کاهش نشانه‌ها نیست بلکه با برخی تکنیک‌های خاص اعتماد میان فردی بیمار، روش‌های برقراری ارتباط، مکانیسم‌های سازگاری و مدارا، قدرت برخوردار شدن از طیف وسیع هیجانات، توانایی تجربه هیجانات مراجع بالا می‌رود. این شکل از درمان زمانی طولانی را می‌طلبد.

رفتار درمانی

2. رفتار درمانی (Behavior therapy)

در رفتار درمانی به فرد افسرده رفتارهایی آموزش داده می‌شود که فرد با انجام دادن آن‌ها بتواند از جامعه بازخورد مثبت بگیرد و تشویق شود. در واقع فرض بر این است که با این کار الگوهای غیر انطباقی گذشته فرد که باعث طرد شدن وی می‌شده است، از بین می‌رود. بنابراین فرد احساس بهتری پیدا می‌کند و نسبت به گذشته فعال‌تر می‌شود.

شناخت درمانی

3. شناخت درمانی (Cognitive therapy)

شناخت درمانی با تاکید بر نحوه تفکر افراد، اختلال افسردگی را توجیه کرده و توضیح می دهد. در واقع در شناخت درمانی فرض بر این است که فرد افسرده، شناخت‌ها (افکار) ناکارآمد دارد و دائما از این الگوی فکری در زندگی استفاده می‌کند. این شناخت‌های ناکارآمد باعث ایجاد احساسات غم و اندوه شده و نتیجتا اختلال افسردگی را به وجود می‌آورد. بنابراین برای درمان فرد افسرده نیاز هست که خطاهای شناختی وی شناسایی و اصلاح شوند.

درمان بین فردی

4. درمان بین فردی (Interpersonal therapy)

درمان بین فردی بر روابط بین فردی انسان افسرده تاکید می‌کند. در واقع فرض اصلی در درمان بین فردی این است که مشکلات ارتباطی فرد افسرده باعث به وجود آمدن و تداوم نشانه‌های افسردگی شده و این مشکلات ارتباطی ریشه در کودکی وی دارند. در واقع در این درمان مهارت‌های مشخصی مثل جرئت مندی آموزش داده می‌شود و یکی از رویکردهای واقعا موثر در درمان می‌باشد.

خانواده درمانی

5. خانواده درمانی (Family Therapy)

خانواده درمانی از رویکردهای درمانی اصلی نمی‌باشد ولی در زمان‌هایی که خانواده فرد در تداوم یا شکل‌گیری نشانه‌های وی موثر باشند، درمان کمکی بسیار مفیدی خواهد بود. با خانواده درمانی فرد حمایت مورد نیازش را به دست می‌آورد و بسیاری از فرایندهای غلط خانوادگی اش را اصلاح می‌کند و همین امر در بهبود وی تاثیر می‌گذارند (1).

20 روش خانگی برای کنترل و درمان افسردگی

از جمله کارهایی که برای درمان از افسردگی می‌توانید انجام دهید، رفتن به یک کلاس ورزشی و فعالیت بدنی شدید یا پیاده‌روی در خیابان‌هایی که احساس خوبی نسبت به آنها دارید و نوشتن است که در روحیه شما بسیار تاثیر گذار می‌باشد.

تغییر سبک زندگی یکی از ساده‌ترین و درعین‌حال مهم‌ترین و کاربردی‌ترین روش‌های درمان افسردگی است. حتی سایر روش های درمان نیز در سایه‌ی تغییر سبک زندگی بهتر عمل خواهند کرد. گاهی‌ اوقات تغییر سبک زندگی و حال‌وهوای فرد بیمار اصلا باعث می‌شود که به دارو و سایر روش های درمان افسردگی نیازی نباشد.

از اقداماتی که می‌توان برای تغییر سبک زندگی و درمان افسردگی انجام داد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. به آنچه در اطرافتان می‌گذرد، توجه نکنید و خوش باشید

اگر دچار افسردگی شده‌اید باید بدانید که برای درمان افسردگی‌ نباید به اطراف توجه کنید بلکه باید خوش باشید! اگر بی‌حوصله هستید هیچ چیز دیگری به‌غیر از شادی نمی‌تواند شما را از این حالت خارج کند. پس به به آنچه در اطرافتان می‌گذرد، توجه نکنید و خوش باشید.

فقط دو چیز است که در این دنیا راه گریز ندارد: مرگ و مالیات او یک چیز دیگر را فراموش کرده: ناراحتی!

قبول کنید که کمی ناراحتی، واقعاً اهمیتی ندارد. بپذیرید که احساس پریشانی زودگذر است و از این که ناراحت هستید خود را بیشتر نرنجانید.

2. پرجنب و جوش باشید

با قدم زدن و غصه خوردن در خانه، افسرده‌تر هم می‌شوید. پس توصیه می‌کنیم از خانه بیرون بزنید و کاری را که دوست دارید، با جنب و جوش انجام بدهید. می‌توانید پیاده‌روی یا دوچرخه سواری کنید. به یکی از دوستان خود سر بزنید. شطرنج بازی کنید. مطالعه کنید. یا فقط نقش یک فرد نیکوکار را به خود بگیرید. با این همه تماشای برنامه‌های تلویزیون و پیچاندن دکمه آن، احتیاج به جنب و جوش ندارد.

3. خودتان را سرگرم کنید

فکر کنید ببینید انجام چه کارهایی شما را سرگرم می‌کند. بهترین راه این است که فعالیت‌های مورد علاثه خود را روی کاغذ بنویسید، البته مساله این است که هنگام ناراحتی و بی‌حوصلگی هیچ کاری لذت بخش نیست. پس چه کار باید کرد؟ فهرستی از فعالیت‌هایی که قبلاً از انجام آن‌ها لذت می‌بردید را تهیه کنید. پس از آن یکی از آن‌ها را انتخاب کنید و انجام دهید.

برای درمان افسردگی‌، به لبخند نیاز دارید.

درمان افسردگی بدون دارو

4. هم صحبت پیدا کنید

دکتر بونی استریکلند (استاد روانشناسی دانشگاه ماساچوست) می‌گوید: «صحبت کردن با دیگران و بیان احساسات شخصی همیشه به شما کمک می‌کند تا احساس خوبی داشته باشید. دوستانی را برای صحبت کردن انتخاب کنید که به شما توجه داشته باشند و با آن‌ها درد دل کنید.»

5. خوب گریه کنید

اگر صحبت از مشکلات باعث بغض شما می‌شود، خوب گریه کنید. گریه شما را کاملاً راحت می‌کند. مخصوصاً اگر علت آن را بدانید.

6. علت افسردگی را پیدا کنید

وضعیت خود را با دقت بررسی کرده و در صدد رفع مشکل خود باشید. در بسیاری از مواقع اگر منشأ افسردگی خود را درست تشخیص بدهید، احساس شما خیلی بهتر خواهد شد. وقتی مشکل خود را می‌دانید، می‌توانید اقدامات لازم را برای رفع آن انجام دهید.

7. تلاش کنید ولی واقع بین باشید

اگر تلاش کردید ولی نتیجه نداد، کار دیگری را شروع کنید. ما بزرگترها هم مثل بچه‌های کوچک و بزرگ درباره چند سال بعد عمرمان حرف‌هایی می‌زنیم و گاهی هم به حرف کوچک‌ترها گوش می‌کنیم؛ هر چند می‌دانیم گذشت زمان غیرواقعی بودن آن‌ها را نشان می‌دهد. دنبال کردن اهداف نامشخص می‌تواند، موجب افسردگی شود. در این شرایط فقط می‌توانید بگویید: «نهایت آنچه از دستم بر می‌آمد، انجام دادم و دیگر آن را انجام ندهید.»

درمان افسردگی با ورزش

8. برای درمان افسردگی، ورزش کنید

تحقیقات بی‌شماری نشان می‌دهند که ورزش می‌تواند برای غلبه بر افسردگی مفید باشد. اگر شما تا حالا به طور مرتب ورزش می‌کردید و تناسب جسمانی خوب ولی ضعیف روجی بدی داشته‌اید، به توصیه دکتر گسل: ورزش کنید تا کنید تا کاملاً خسته شوید. ورزش یکی از روش‌های مناسب برای از بین بردن حالت عصبی شماست.

9. نقاشی بکشید

یکی از بهترین راه‌های بیرون ریختن احساسات نوشتن آن‌ها بر روی کاغذ و یا حتی بهتر از آن نقاشی کردن آن‌ نقاشی کردن آن‌هاست. اگر پس از این که چیزی شما را ناراحت کرد، فوراً بنشینید و شروع کنید به نقاشی کردن، از احساسی که به شما دست می‌دهد، تعجب خواهید کرد. از رنگ‌های مختلف استفاده کنید. انتخاب رنگ قرمز می‌تواند دلالت بر عصبانیت، مشکی نشانه ناراحتی و خاکستری دلالت بر نگرانی داشته باشد.

10. کار واقعاً کسل کننده‌ای را در نظر بگیرید و انجام دهید

برای این که غم و غصه را فراموش کنید، کافی است که به چیز دیگری فکر کنید. برای این منظور، دکتر نوس پیشنهاد می‌دهد که کار واقعاً کسل کننده‌ای را در نظر بگیرید و انجام دهید. چه کاری؟ مثلاً کاشی‌های حمام خود را با برس تمیز کنید، یا یک صفحه از کتابی را چندین بار پشت سرهم بخوانید.

11. مشغله خود را کم کنید

مشغله زندگی در قرن بیستم کم نیست. اگر فکر می‌کنید علت اصلی افسردگی شما به خاطر زمان‌بندی کردن بیش از حد امور است. استراحت کنید و برای کارهای خود مثل حمام آب گرم یا ماساژ وقت بیشتری بگذارید.

12. تصمیم مهم نگیرید

هنگامی که افسرده هستید، اصلاً نمی‌توانید قدرت تشخیص خوبی داشته باشید. او توصیه می‌کند که تصمیم‌های مهم زندگی را بگذارید برای زمانی که حالتان بهتر شد. در غیر این صورت تصمیم اشتباه می‌گیرید. که بدون شک باعث ناراحتی بیشتر شما می‌شود.

13. با دیگران با احترام رفتار کنید

وقتی ناراحت هستید آمادگی آن را دارید که براحتی خود را فوراً به دیگران نشان دهید. ولی این کار را نکنید. چون ممکن است دیگران هم حال شما را داشته باشند و ناراحتی خود را نشان بدهند.

14. نزدیک فروشگاه‌های بزرگ نشوید

ولخرجی زیاد هم درست مانند پرخاش کردن به دیگران، نتیجه عکس دارد. به عبارت دیگر به همان اندازه که خرید زیاد می‌تواند باعث خوشحالی شما شود. هنگام پرداخت صورت حساب‌ها هم ‌می‌تواند مایه نگرانی باشد.

15. سراغ یخچال نروید

خوردن زیاد هم نتیجه عکس می‌دهد. شاید در لحظه خوردن احساس شما خوب باشد. ولی وقتی که شکم و چربی بیاورید باعث افسردگی شما می‌شود. اگر نمی‌توانید جلو شکم خود را بگیرید، برای مقابله با پرخوری از خانه بیرون بزنید.

16. بنویسید و بنویسید

یک تکه کاغذ بردارید و شروع به نوشتن احساساتتان کنید. هیچ چیز را مخفی نگه ندارید. هر چه واقعاً حس می‌کنید را بنویسید. زیاد در قید و بند معنی‌دار بودن نوشته‌هایتان نباشید. هر فردی ممکن است حتی با نزدیک‌ترین دوستانش نیز نتواند بعضی حرف‌ها را مطرح کند ولی با خودش که می‌تواند.

بنابراین هر آنچه در دل دارید را روی کاغذ بریزید. پس از آن که توانستید احساسات سرکوب شده خود را بیرون بریزید، به مقدار قابل ملاحظه‌ای احساس راحتی خواهید کرد. آنچه تاکنون گفته شد، تنها نمونه های اندکی از راهکارهایی است که به شما کمک می کند تا از آنها برای رهایی از افسردگی، کاهش اضطراب و استرس، منزوی بودن و خستگی های روحی و ذهنی خود بهره بگیرید.

سلامت روانی با تغذیه مناسب

17. تغذیه مناسب داشته باشید

تغذیه مناسب، کلید داشتن سلامت فیزیکی و روانی افراد است. در طول روز وعده‌های کوچک و مناسب داشته باشید تا باعث شود انرژی شما در روز بالا بماند. البته ممکن است به سمت غذاهایی با قند بالا گرایش پیدا کنید اما بدانید که ترکیبی از کربوهیدارت‌ها انتخاب بهتری برای شما خواهد بود (2).

18. با اندازه کافی بخوابید

میزان خواب تاثیر بالای بر حال و هوای افراد دارد. زمانی که شما خواب کافی نداشته باشید علایم افسردگی شما بیشتر از قبل خواهد بود. کمبود خواب برای شما ناخوشایند بوده و منجر به ناراحتی و خستگی فراوان می‌شود. مطمئن شوید که در طول شبانه‌روز 8 ساعت خواب کافی خواهید داشت. تنها افراد کمی هستند که با خواب کمتر از هفت ساعت در شبانه روز همچنان عملکرد خوبی خواهند داشت.

19. درباره افسردگی خود اطلاعات داشته باشید

یکی دیگر از نکات مهم برای درمان افسردگی این است که باید تا آنجایی که می‌توانید در مورد افسردگی خود اطلاعات داشته باشید. باید مشخص کنید که علایم و نشانه‌های افسردگی شما به علت بیماری زمینه‌ای است یا خیر .اگر این موضوع صحت دارد ابتدا بهتر است که به درمان آن بپردازیم. فاکتور مهم بعدی میزان شدت افسردگی است که هر چقدر این میزان بیشتر باشد آنگاه شما نیاز به درمان قوی‌تری خواهید داشت.

یکی از روش‌های درمان افسردگی، کنترل استرس است

غلبه بر استرس

20. استرس را از خود دور کنید

و در نهایت سعی کنید تغییراتی را ایجاد کنید تا به شما کمک کند استرس خود را مدیریت کرده و از حجم آن کم کند. استرس زیاد منجر به افسردگی خواهد شد و شما را در معرض آسیب قرار می‌دهد. به زندگی خودتان از زوایای مختلف نگاه بیاندازید و اگر رابطه و یا کار بیش از اندازه می‌بینید سعی کنید آن را حذف و یا به کمترین حالت برسانید.

مراجعه به روانشناس

آیا برای درمان افسردگی باید به روانشناس مراجعه کنم؟

اگر افسرده و بی‌حوصله شده‌اید و علی رغم استفاده از همه روش‌های درمانی که می‌دانستید، این احساس همچنان شما را راحت نمی‌گذارد، لازم است که به یک متخصص روانشناس مراجعه کنید.

همچنین روانشناسان توصیه می‌کنند که در صورت مشاهده حداقل چهار مورد زیر برای مدت بیش از دو هفته، حتماً به پزشک روانشناس مراجعه کنید:

  • ناراحتی، نگرانی یا احساس بی‌عرضگی به طور دایم.
  • احساس ناامیدی و یا بدبینی.
  • احساس گناه، به درد نخور بودن و یا بی‌پناهی.
  • بی‌علاقگی یا لذت نبردن از فعالیت‌های روزمره، از جمله ارتباط جنسی.
  • اختلالات خواب از قبیل بی‌خوابی، زود بیدار شدن و یا خواب ماندن.
  • اختلالات گوارشی(نظیر کم و زیاد شدن اشتها و یا بی‌اشتهایی. کمبود یا اضافه وزن).
  • کم شدن انرژی، خستگی زیاد و یا احساس کم کردن مسئولیت.
  • فکر کردن به مرگ یا خودکشی یا تلاش برای خودکشی.
  • بی‌قراری و یا تحریک پذیری.
  • مشکل داشتن در تمرکز، به یاد آوردن مطالب و یا تصمیم‌گیری‌ها.

سخن پایانی

دانستن در مورد گزینه‌های درمان افسردگی به شما کمک می‌کند تا شرایط بهتری داشته باشید. از جلسات مشاوره روان درمانی، درمان دارویی، درمان افسردگی بدون دارو تا تغییرات سبک زندگی، درمان‌های موثری هستند که شما از هر کدام و یا ترکیبی از آن‌ها می‌توانید برای از بین بردن افسردگی، استفاده کرده تا دوباره احساس خوشحالی و امید به شما باز گردد.

کانال تلگرام زوم لایف
توجه: مطالب موجود در مجله زوم لایف، جایگزین نسخه پزشکان نیست. اگر مشکل پزشکی دارید، برای تشخیص و درمان به پزشک مراجعه کنید.

شعار ما در مجله اینترنتی زوم لایف، کمک به زندگی بهتر با ارائه محتوای مفید درباره سلامتی است. برای این منظور از منابع معتبر خارجی که در حوزه سلامت و سبک زندگی است فعال هستند برای تولید محتوا و ارائه آن به شما کاربران محترم استفاده می‌کنیم.

ارسال نظر
عکس خوانده نمی‌شود
تعداد نظرات (411)
  1. یکی در 24 دی 1402
    من یه پسر ۱۵ ساله کلاس نهمی هستم حالم امشب به قدری بد شد که اومدم این سایت تا یکم بهتر شم، تو رخت خوابم ۲ ساعته دارم گریه میکنم اما حالم خوب نشده اصلا حال زندگی کردن ندارم برای شروع یه روز دیگه استرس دارم میترسم از اتفاق هایی که قراره برام بیفته
    تنهام هیچ دوستی ندارم،تو مدرسه اذیت میشم به خاطر سادگی و مهربون بودنم اولش فک میکردم فقط تو مدرسه ست اما اشتباه میکردم... من کلا انگار تو جامعه جایی ندارم کسی آدم حسابم نمیکنه که هیچ وقتی با شخصیتم آشنا میشن تازه میخوان منو اذیت کننو از ناراحت شدنم لذت میبرن ، تو خانواده ای به دنیا اومدم که از اول فقیر بوده و پول کافی برای تامین نداشته از اون طرف از نظر مالی هم نگرانم که نکنه مثل چند سال قبل تو کوچه و خیابون آواره شیم به خاطر ندادن اجاره یا مثلا پول قبضارو ندیم ...
    نگران آیندم هستم منی که به شدت تنهام و پدر مادرم تنها کسایی هستن که دارم اونا هم نهایت تا ۱۵ سال دیگه کنارم باشن چرا باید زندگی کنم که چی بشه واقعا؟ از دنیا زده شدم هیچی حالمو خوب نمیکنه، روزا رو میگذرونم با بازیگری و نقاب و تظاهر به حال خوب جلوی تنها کسایی که دارم تو زندگیم اما شبا از درد تو سکوت خودم فریاد میزنمو گریه میکنم تا حدی که چشمام قرمز میشه تا روز بعد، تازه با این واقعیت که مردم میتونن چه هیولاهای وحشتناکی باشن و من ساده بین اونا قطعا خورده میشم آشنا شدم و این منو خیلی آزار میده
    از خودمو سادگیم متنفرم از اینکه زود به بقیه اعتماد میکنمو صدمو براشون میزارم متنفرم
    نمیدونم چیکار کنم ، شاید سرنوشت من این باشه که تا آخر عمر تو تنهایی و بی پولی بپوسم ً...
    پاسخ
  2. متینا در 26 شهریور 1402
    سلام من متینا هستم...
    من قبلا خیلی حس بهتری داشتم یعنی واسه هرکاری که میخواستم بکنم قوی بودم ولی الان خیلی تنبل شدم حس میکنم کسی منو دوست نداره دوست دارم برم بالای کوه ولی دوست دارم دو تا کار کنم ۱_ دوست دارم تا جایی که میتونم داد بزنم و خودمو خالی کنم ۲_ دوست دارم از بالای همون کوه خودمو بندازم پایین...
    الان براتون سوال میشه که اقدام خودکشی رو کردم یا نه جواب:خیر، نکردم ولی بهش فکر میکنم از این زندگی خستم از آدما به جز خانواده م بدم میاد تست افسردگی دادم و آره افسردگی خفیف داشتم وقتی تنهام میترسم احساس میکنم یکی میخواد منو بیاد بکشه ولی این حس از روزی شروع شد که فیلم ترسناک دیدم🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
    دوست دارم برم پیش روانپزشک ولی از این کارم بر نمیام البته کار سختی نیس ولی میترسم کار اشتباهی کنم و البته دیگه مثل گذشته تصمیم نمیگیرم
    پاسخ
  3. Mbina در 14 شهریور 1402
    سلام من 20 سالمه حوصله هیچی ندارم انرژی هیچ کاری با دوستان سرد شدم با خانواده ، حس میکنم هیچکی دوستم نداره، بدردی هیچی نمیخورم تنهام کسی درکم نمیکنه، جرات خودکشی ندارم ولی دلم میخاد با یه سانحه طبیعی بمیرم،امیدی به ایندم نیس از خدا کمک خاستم ولی صدامو نمیشنوه از ادما خستم میخام هیچ کاری نکنم فقط بخورم بخوابم انرژی ندارم صبحا پاشم ، قبلا انرژی داشتم ب اینده دلم روشن بود درس خون بودم با اعتماد بنفس شوخ ولی الان حالم از خودم بهم میخوره.تازگیا خودمو با مترجمی کتاب دارم مشغول میکنم تا بهتر شم. میخاستم برم مشاور ولی پول ندارم و دوس ندارم به خانواده بگم دارم کار میکنم تا پول بیاد دستم شاید نرفتم چون دوست ندارم برم
    پاسخ
  4. مهمان Maria در 24 مرداد 1402
    سلام ولی من فقط ۱۶ سالمه :) بارها به خودکشی فک‌کردم دوتا خودکشی ناموفق داشتم از همچی خستم احساس بدی به خودم دارم از خودم رفتادام همچیم بدم میاد احساس پوچی‌میکنم آدمای دورم حتی خستم کردن انقد نامردی دیدم همیشه ناراحتم دیگ نمیتونم خوشحالیو حس کنم خانوادم حس میکنن دروغ میگم و دارم‌محبت جلب میکنم در صورتی که من حتی محبتشون هم دیگه الان به کارم نمیاد دستام میلرزه حالم خوب نیست حتی یسری اوقات دیگ خیلی بهم میریزم از کلاس چهارم این با من بوده من تمام علائمی که گفتید رو دارم
    پاسخ
  5. پری در 18 مرداد 1402
    من ۱۲ سالمه افسردم ولی کسی رو ندارم که درکم کنه و تاحالا به کسی نگفتم میدونم بچم ولی تقصیر خودم نیست به خاطر یه سری از مشکلات که یکیشون یه پسریه که همش مزاحم میشه و من شماره اون رو بلک کردم ولی من همش نگرانم که پیام بده یا که زنگ بزنه در برنامه های دیگر که یکیش هم برنامه ای که برای مدرسه ام هست و من شب و روز از ترس اینکه پیام بده و پدر رو مادرم بفهمند و یکی اش هم این است اگر من راستش را بگویم برادرم به دروغ می‌گوید نه اینطور نیست و الان هرچی میگم فکر میکنن دروغ مقگم
    پاسخ
  6. مهمان میلاد در 22 تیر 1402
    سلام اسم من میلاد هستش و۲۹سالمه ومن مشکلم خیلی بزرگه من ۳ ساله پیش ازدواج کرده بودم ازدواج من اوایلش خیلی خوب بود بعدش یهو همه چیز تغیر کرد همیشه با من وزنم دعوا بود تا اینکه رفتم خونه جدا براش رهن کردم اولش با خانواده بودیم بعد از این که خونه رهن کردم زنم بار دار شد زنم تو چهار ماهگی بود بچم سقد کرد از قصد انداختش موقعی که من سر کار بودم انداخته بودش با کمک مادرش بعدا بعد از گذر مدتی فهمیدم که بدون این که بدونم رفته با مادرش درخواست طلاق غیابی کرده بود بااین که خیلی اذیتم کرد خیلی دوسش داشتم به اجبار خانوادش وخانوادم مجبور شدم طلاقش بدم هیچ کس کمکم نکرد بعد از این که طلاقش دادم دچار افسردگی خیلی شدید شدم اصلا میل به هیچ کاری ندارم شبا تا صبح بدون دلیل بیدارم روزا فقط میخوابم با دوستام رابطمو قطع کردم خیلی هم احساسی شدم سر چیز های علکی هم گریم میگیره چند بار اقدام به خودکشی کردم ولی نمردم
    پاسخ
    1. مهمان مریم در 3 مرداد 1402
      برادر گل درکت می کنم خیلی سخته واقعن براتون دعا می کنم بتونید این مشکل رو حل کنید و به حال خوب برسید
      پاسخ
  7. خلیل ظاهری در 13 تیر 1402
    سلام با اجازه من خلیل هستم پسر افغان 22 سال سن مه من از خورد سالکی وقتیکه ۷سالم بود کار میکردم و در زم درس هم می‌خوانم وبه خیلی موفقیت های خوبی رسیده بودم توی جریان مدرسه بعدش متوجه شدم که نمیتونم به درس های خود ادامه بدم چون که اقتصاد خوبی نداشتم الان هم دارم کار میکنم خیلی روی حسابم تاثیر گذاشته چون خیلی زحمت کشیدم درس خواندم الان هم کار گری میکنم . نکته منظورم اینکه چرا هالی نمیتونم باشوق حیه جان مطالعه داشته باشم یا اصلا یه حال بد دارم خیلی تنبل یا ضعیف شدیم همین،میشه یه نظر بدین ممنون میشم
    پاسخ
    1. موسوی در 23 تیر 1402
      خیلی خوبه که علی رغم مشکلات مالی به فکر درس خوندن هستید به خدا توکل کن و امید داشته باش و درس ات را دوباره شروع کن به این فکر کن با درس خوندن زندگیت تغییر میکنه تو قوی هستی چون از بچگی کار کردی که خیلی سخنرانی از درس خوندنه پس درس ات را شروع کن
      پاسخ
  8. مهمان علی در 12 تیر 1402
    سلام. کامنت هارو خوندم و فهمیدم که باید به حال خودم شکر کنم و به حال دیگران دعا. انشالله هر مشکلی دارید برطرف بشه
    من یه مشکلی دارم که سر دیدن فیلم و سریال بدجوری افسرده میشم.
    مخصوصا وقتی یکی از شخصیت های داستان میمره
    تازگی یه سریال دیدم که همون قسمت اول یکی از کارکتر های خوب سریال میمره و منم دیگه یه چند روزی هست بسیار افسرده شدم
    وقتی هم سریالیو تموم میکنم هم همین وضعیته.
    درکل مشکل جدی نیست ولی اومدم اینجا بنویسم یکم خالی شم.
    یاحق
    پاسخ
  9. زرگلی در 4 تیر 1402
    چون در یکی از ازمون هاشرکت کردم قبول نشدم ولی همه دوستام قبول شدن من نشدم خیلی ناراحتم کلا اخنلال خواب گرفتم دیگع نمی تونم برای امتخان محدد اماده شم اصلا نمی تونم تلاش کنم برای دوباره یاد گرفتن
    پاسخ
  10. مهمان ناشناس در 4 تیر 1402
    سلام من علائم‌افسردگی رو دارم ولی هیچ دلیلی نداره دارم تو بهترین شرایط زندگی میکنم از لحاظ محبت سرمایه هیچ چیز کم ندارم ۱۲ سالمه و به چشم پدر مادرم بچم هنوز ولی نمیدونم چم شده شاید بخاطر اینه که امسال از دوستام حداشدم و رفتم مدرسه دیگه ولی هنوز باهاشون در ارتباطم و چند ماهی تو پارک سینمایی میبنمشون ولی باز اصلا دلم گرفته از هیچ راضی نیستم پدرم با زبان باشگاه و... وقتمو پر میکنه گوشی رو ازم دور میکنن ولی من حتی توی عروسی هم لبخند نمیزنم فقط اهنگ. گریه. رمان و دمبال یکی که بتونم باهاش راحت حرف بزنم با اینکه به پدر مادرمم میگم ولی یکی که همسن خودم باشه دلم نمیخواد برم پیش روانپزشگ یعنی حس خوبی به رفتم ندارم و از همه ادما بغیر از خانوادم بدم میاد اصلا حوصلشون رو ندارم ترس از اجتماع دارم همش نظر دیگران برام مهمه‌ولی هیچ اقدامی نمیکنم واقعا باید به موقعیتم بخندم ولی باشما درمیون گذاشتم خوبه
    ولی یه نور امیدی توی وجودم میبنم ولی توی تست افسردگی گفت افسردگی شدید اصلا دنیای چرتیه
    پاسخ
    1. Sina در 4 تیر 1402
      میدونم ممکنه احساس پوچی و ناامیدی کنی و انگار هیچ لذتی برات وجود نداشته باشه. خودمم قبلا این مشکل رو داشتم و گاهی هم حس میکنم.
      مطمئن باش یه روانشناس خوب میتونه خیلی کمکت بکنه ممکنه ازشون خوشت نیاد درکت میکنم ولی بهتره با مادروپدرت مطرح کنی و پیش یه روانشناس خوب بری؛ بهت قول میدم خیلی حالت بهتر میشه :)
      پاسخ
    2. Sina در 4 تیر 1402
      در ضمن سعی کن به خدا نزدیک بشی چون بهترین کسی که ما داریم و دلش برامون میسوزه و همیشه هوامونو داره خداست و اگر اعتقاد داری نماز بخون قطعا تو حالت تاثیر گذاره.
      پاسخ
    3. مهمان امیر در 16 مرداد 1402
      سلام منم دقیقا 12 سالمه و همین علائم رو دارم و 2 ساله درگیرشم منم مثل تو نمیخوام برم دکتر دوست دارم با همسن خودم حرف بزنم
      پاسخ